مامان تنبل
گل خوشگلمممممم این مامانه تنبلو ببخش که دیر به دیر میاد سراغ وبلاگت.آخه خودت که بهتر میدونی تمام وقت و انرژیمو صرف شما می کنم آرتین نازم البنه قبول دارم یه وقتایی هم واقعا تنبلی می کنم که باز هم از شما معذرت می خوام خوششششششگللللکم.
جونم برات بگه که بزنم به تخته,گوش شیطون کررررررر شما حسابی آقا شدی و الحمدلله دیگه از شب بیداری تا صبح خبری نیست.هزار ماشالله کلی هم شیطون شدی و همش دلت می خواد یکی کنارت باشه و باهات بازی کنه.
وقتی بابا باهات بازی می کنه با صدای بلند می خندی و جیغ می کشی.بابا عاشق بازی کردن با توئه عزیزم.اینجا بعد از کلی شیطون بازی ازت عکس گرفتم
گل پسرم به کل یادم رفته بود که این اولین پست سال 92 که دارم برات می نویسم.عزیز دلم امسال با حضور تو تونستم بعد از سالهااااااااااااااااا طعم یک سال تحویل شاد رو بچشم.بعد از فوت پدرم اصلا از عیدا خوشم نمی اومد آخه جای خالیش کنار سفره هفت سین خیلییییییی غصه دار بود ولی امسال با حضور تو دوباره شادی مهمون خونه هامون شد آرتین جونم.
انشالله امسال و هرساااااااال دلت شاد و تنت سالم . لبت خندون باشه امید زندگی من.اینم اولین سال نو و اولین هفت سین پسر طلا
راستی 13 بدر امسال رو همیشهههههه یادم می مونه چون برا اوین بار خودم بردمت حموم و برای اولین بار تو غلت زدی.اینم عکسش
آرتین نازم مامان و بابا عاشقتن